توصیه سیداحمد خاتمی به داوطلبان انتخابات و مجریان قانون
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۵۵۶۶۵
خطیب نماز جمعه تهران گفت: انتظار قطع رابطه سیاسی و اقتصادی با رژیم سفاک و کودککش صهیونیستی کمترین انتظاری است که از دولتهای عربی میرود.
به گزارش ایسنا، آیت الله سید احمدخاتمی در خطبه های نماز جمعه این هفته تهران بیان کرد: یکی از وعده های خداوند این است که اگر شما با خدا بودید و تقوا داشتید خداوند برکات خود را بر شما نازل می کند اما اگر با خدا قهر کردید و رفتار قهرگونه داشتید منتظر مجازاتش باشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در ادامه اظهار کرد: آیه قرآن است که اگر اجتماعات خدا باور شدند و برای خدا حریم نگه داشتند ما نیز برکات خود را از آسمان و زمین بر این ها نازل می کند. اگر می خواهید زندگی شما با برکت باشد، شرط آن خداباوری است. فرق است بین جوانی که انس با خدا دارد و جوانی که با خدا قهر است. آن کسی که انس با خدا دارد آرامش دارد. آرامش بالاترین سرمایه است.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: گناه اقتصادی، گناه سیاسی، گناه اجتماعی و گناه اخلاقی همه گناه است، البته بی حجابی هم گناه است. خوف این دارم که اگر نگوییم کم کم فراموش شود که بی حجابی گناه است. امام جمعه شما هستم، امام جمعه مردم متدینی که با عشق به نماز جمعه می آیند. با صراحت می گویم که بی حجاب ها، هم به دین اهانت می کنند و هم به متدینین. اگر با دین کاری ندارید چرا به این خانواده شهدا که هموطن شما هستند، دهن کجی می کنید. نگرانم دود این گناه به چشم همه برود. بترسید از فتنه ای که فقط دودش به چشم گناه کاران نمی رود، این سخن خداست.
وی ادامه داد: گاهی این حرف ها را می زنیم در فضای مجازی ما را فحش باران میکنند. اما این تکلیف ما است که بگوییم.
خطیب نماز جمعه تهران تصریح کرد: ۲۴ آبان سال شصتمین سالروز درگذشت مفسر بزرگ علامه سید محمد حسین طباطبایی است؛ صاحب تفسیر المیزان. بزرگی که با پرورش شاگردان برجسته خدمتی بزرگ به اسلام کرد. به همین مناسبت هفته پیش رو هفته کتاب و کتابخوانی است. امتی که اولین آیاتش راجع به کتاب است، نباید با کتاب بیگانه باشد. باید در خط مقدم کتابخوانی باشد. باید بگویند بیشترین کتابخوانی در ایران اسلامی است.
خاتمی گفت: ۲۰ آبان سالگرد شهادت حاج حسن تهرانی پدر موشک ایران است که در عرصه اقتدار نطام خدمت بزرگی به ایران کرد. از دانش اموزان تشکر می کنم که در ۱۳ آبان تجمعات ارزشمند داشتند و بصیرت خود را نشان دادند. از خستگی ناپذیری رئیس جمهور و به ویژه از این سفر اخیر که در نشست منطقه ای از مظلومین فلسطین و غزه گفتند، تشکر میکنم.
امام جمعه موقت تهران در ادامه اظهار کرد: بیش از یک ماه است که از فاجعه بسیار غمبار غزه میگذرد؛ بیش از چند بمب اتم بر سر مردم غزه ریختند. کیست که اطفال مظلوم به شهادت رسیده را ببیند و متاثر نشود؟ بیش از یک ماه است که جهان این صحنه ها را می بیند. بیش از ۱۰ هزار و ۵۰۰ نفر شهید که ۵ هزار و ۱۰۴ نفر کودک و ۲ هزار و ۸۲۳ زن هستند. این یعنی وحشی گری محض. اگر در آینده و امروز هنرمندانی میخواهند وحشی گری را ترسیم کنند، این ها را به نمایش بگذارند.
وی ادامه داد: این طور نیست که آسیب یک جانبه باشد. اگر فلسطینی ها آسیب می بینند، آن ها هم ضربه مهلک جبران ناپذیر خوردند. ۵۰۰ هزار نفر صهیونیسم شهرک ها را ترک کردند و گفتند دیگر بر نمی گردیم. در عرصه داخلی منفور و در عرصه منطقه ای و جهانی اگر تا الان کسی سیمای وحشی این رژیم را ندیده بود، امروز دیدند. بیمارستان را می زنند اما رئیس جمهور منفور آمریکا می رود رژیم صهیونیستی می گوید کار شما نبوده، کار این ها بوده است. به قدری این حرف خنده دار بود که زن جوانمرده هم به خنده می آید. دیگر آبرویی برای رژیم صهیونیستی نمانده است. شعار مرگ بر اسرائیل امروز شعار جهان است.
خطیب نماز جمعه تهران در ادامه تصریح کرد: وعده قرآن این است که این رژیم سرانجامی جز ذلت و سقوط ندارد. قرار است این ها ذلیل شوند و خون این شهدا قطعا آنها را زمین گیر خواهد کرد. رهبری فرمودند انشاءالله پیروزی نه چندان دور برای فلسطین و مردم آن خواهد بود.
خاتمی گفت: در خط مقدم این جنایت، رژیم سفاک و صهیونیستی است اما جانیان دیگر این صحنه، جنایتشان کمتر از اسرائیل نیست. دست آمریکا تا مرفق به خون زنان و کودکان آلوده است. همین طور کشورهای ظالم و شرور مانند انگلیس، فرانسه و آلمان. خون این مظلومان گردن آنها را می گیرد. اگر کمک اینها نبود، این رژیم دوامی نداشت.
وی در ادامه تاکید کرد: در این فاجعه ملت های دنیا امتحان خوبی دادند. در آمریکا، انگلیس و آلمان تظاهرات علیه صهیونیست ها برپا شد. اما دولت های این ها امتحان ننگین دادند. از دولت های عربی، انتظار قطع رابطه، کمترین انتظار است. داشتید مسابقه میدادید با این رژیم، تا کی میخواهید این ارتباط منحوس را داشته باشید. به خود بیایید. اگر اسلام را لحاظ میکنید این ها مسلمان و اگر عربیت را لحاظ می کنید این ها عرب هستند. اگر انسانیت را لحاظ میکنید این ها انسان هستند. چرا ساکت شدید؟ چرا یکصدا تقاضای قطع بمباران را نمیکنید. انتظار از کشورهای عرب قطع رابطه سیاسی و اقتصادی و قطع فروش نفت به رژیم صهیونیستی است.
وی افزود: اینکه رییس جمهور آمریکا و سایر کشورهای ظالم پی در پی خود را به رژیم صهیونیستی می رسانند به این دلیل است که می بینند این رژیم در حال متلاشی شدن است اما به آنها می گویم این وعده خداست که صهیونیست ها از بین خواهند رفت.
خاتمی خاطرنشان کرد: فضای کشور با نام نویسی برای انتخابات مجلس و مجلس خبرگان رهبری، انتخاباتی شده است. بیش از ۲۵۰ نفر تاکنون در مجلس خبرگان اسم نوشتند. از علمای بلاد میخواهم اگر خود را واجد شرایط می بینند تا فردا ساعت ۶ بعد ازظهر ثبت نام کنند. هر کسی وظیفه ای در این انتخابات دارد. کاندیداها باید خود را در معرض انتخاب قرار دهند. مجریان باید قانونمدار رفتار کنند. همه وظیفه خود را باید به درستی اجرا کنند.
امام جمعه موقت تهران در ادامه بیان کرد: بیش از ۲۴ هزار نفر کاندیدای انتخابات مجلس شدند. مجلس ۲۹۰ نماینده می خواهد. مجلس خبرگان ۸۸ نماینده می خواهد. طبیعی است که همه راه پیدا نکنند. افرادی که واجد شرایط شناخته نمی شوند حق اعتراض دارند اما باید تسلیم قانون باشند اما اگر قانون حق را به قانونگذار داد، کسانی که واجد شرایط شناخته نمیشوند در شأن فرهیختگان عمل کنند و نظام را زیر سوال نبرند. حفظ حرمت نظام واجب است. نه ناامید شوند و نه مردم را ناامید کنند.
خاتمی گفت: راهبرد دشمن در همه انتخابات برگزاری بی رمق انتخابات است. از خدا میخواهند که انتخابات بی رمق باشد اما وفاداران به شهدا، انتخابات با شکوه با حضور حداکثری میخواهند. شما حزب اللهی ها با تمام وجود برای پرشکوه برگزار کردن انتخابات در صحنه هستید. شما این نظام را به وجود آورده و ۴۴ سال آن را حفظ کردید و ان شاءالله همچنان در صحنه باقی خواهید ماند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: آیت الله سیداحمد خاتمی نماز جمعه حمله به غزه عملیات طوفان الاقصی سفر رییسی به ازبکستان ستاد انتخابات كشور عملیات طوفان الاقصی ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری رژیم صهیونیستی نماز جمعه امام جمعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۵۵۶۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
کارتون هادی حیدری به یاد کیومرث صابری (گل آقا). هادی حیدری خود از دست پروردگان مجله گل آقا و از همکاران آن بوده است
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است. ( نامههای اولیه مرحوم رجایی به عنوان نخستوزیر به ابوالحسن بنیصدر رییس جمهوری که نثر شسته و رفته و لحن اداریتری دارد به ویرایش صابری است. بعدتر که اختلافات تشدید شد و در عنوان نامهها به جای "برادر گرامی دکتر سید ابوالحسن بنیصدر مقام محترم ریاست جمهوری" تعابیر صریح و ساده را شاهدیم و لحن نامهها هم کمی تند شده میتوان حدس زد نیاز به بازنویسی و ویرایش او نبوده است. کتاب نامههای نخستوزیر به رییس جمهوری منتشر شده)
مرحوم دعایی در اطلاعات ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا به شدت درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
گل آقا چنان که اشاره شد آدمی مبادی آداب بود و وقتی دانست طنز کوتاه او در اطلاعات درباره مارگارت تاچر به سبب خانم بودن نخست وزیر انگلستان نوشته او را غیر اخلاقی جلوه داد رسما عذرخواهی کرد.
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند. (این که صابری بسیار کوشید گل آقا را فراتر از نماد به عنوان یک نهاد تثبیت کند تا قائم به شخص او نباشد و بعد ادامه یابد و دختر و دوستانش مدتی بعد از مرگ در این راه کوشیدند و ناکام ماندند می تواند به عنوان شاهدی دیگر بر نظریه دکتر کاتوزیان هم باشد: ایران؛ جامعه کوتاه مدت که به ایران؛ جامعه کلنگی هم مشهور است و این که در ایران نهادها نمی مانند و قائم به افراد است و برای همین مدام شاهد روز از نو روزی از نو و نقطه سر خط هستیم!)
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیتالله خامنهای (+عکس)/ نامه رهبری درباره مجله